این مقاله با الهام از تعریف فارابی از دو دانش فقه و کلام که وی آنها را صناعت مینامد، به خلاء علم کلامِ افعال یا به تعبیر امروزی الهیات اخلاقی در جهان اسلام اشاره میکند. اگر چه فقه به دقت در بارۀ احکام افعال صحبت کرده است اما در صدد دفاع عقلانی و توجیه آنها برنیامده است. براساس تعریف فارابی از صناعت کلام، در واقع هدف کلام نصرت آموزههای نظری و عملی اسلام است و باید علاوه بر توجیه و دفاع از اعتقادات دینی برای دفاع از آموزههای عملی (اخلاقی) و مفهوم و معقول کردن آنها نیز اهتمام داشته باشد. البته دشواری توجیه افعال شرعی و یا نگرانی از وقوع خطا و تأویل نادرست احکام عملی شرع بر اساس هوی و هوس که دغدغههایی قابل درک هستند، در عمل از رشد و تطور الهیات اخلاقی اسلامی جلوگیری کرده است. بهطور کلی برای دفاع از آموزههای دینی چه در مباحث اعتقادی و چه در مورد افعال شرعی راههایی زیاد وجود دارد که فارابی به آنها اشاره میکند که از جملۀآنها نوعی ایمانگرایی دربارۀ فقرات شریعت و التزام به بینیازی از تبیین عقلانی آنها است. اما خطاب این مقاله با کسانی است که از لزوم توجیه عقلانی شریعت و یا حداقل از سودمندی آن سخن میگویند و تلاشی در خور در باب توجیه آراء و عقاید دارند ولیکن به هر دلیلی از کاربرد این روش دربارۀ افعال شرعی و مسائل اخلاقی (عملی) سرباز میزنند.
Inspiring from Farabi’s definition of theology and jurisprudence, this paper will examine the ‘theology of acts’ (Kalām-i ‘af‘āl) usually known in Islamic thought as ‘morals metaphysics’ (ilāhīyyāt-iakhlāqī). Although jurisprudence is the science of divine law (fiqh) with the aim of paving the path toward happiness, it does not explain the philosophy behind the divine law. According to Farabi, it is the science of theology that -in addition to defending the creeds- is responsible for providing us with the philosophy and justification of divine law which is named in this paper ‘theology of acts’. The difficulty of this responsibility is the main reason of being undeveloped science in Islam, nevertheless there are still various methods of theology of acts some of which have been developed by Farabi. The aim of this paper is to elaborate some of these methods to the readers especially to those who believe in the existence of philosophy of religion and sharī‘a, but have overlooked the importance of this theology in divine law and morality.