2024-03-29T09:49:36Z
https://novin.isca.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=5150
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
عبور از واقع گرایی و ضد واقع گرایی: بررسی دیدگاه ناواقع گرایی نلسون گودمن
عارف
آئینی
محمدصادق
زاهدی
مجید
ملایوسفی
اختلاف میان واقعگرایی و ضدّ واقعگرایی دربارۀ وجودِ عالم واقع و نسبت آن با ذهن انسان است. نلسون گودمن این اختلاف را اختلافی حقیقی و اصیل نمیداند و در این میان دیدگاه سومی را برگزیده و آن را «نا واقعگرایی» مینامد. دیدگاه ناواقعگرایی گودمن بهطور کامل در نظریۀ «جهانسازی» او تبیین شده است. بر اساس این نظریه، جهان مستقل از ذهن وجود ندارد، بلکه انسان با ذهن و زبان خود، توصیفها و نسخههایی می سازد و هریک از این نسخهها جهان خود را می سازند. در این مقاله، ابتدا دیدگاه کلی گودمن دربارۀ مبحث واقعگرایی- ضدّ واقعگرایی و انگیزهها و ریشههای ناواقعگرایی او بررسی شده است. در تبیین دیدگاه گودمن نشان دادهایم که وی متأثر از مبانی پراگماتیسم است و موضع او در دوگانۀ واقعگرایی-ضدّواقعگرایی جای نمیگیرد. سپس با تشریح نظریۀ جهانسازی و انتقادهای وارد شده به آن کوشیدهایم تا حد امکان به این انتقادها پاسخ دهیم. هر چند گودمن به وجود واقعیت فینفسه اعتراف نمیکند، اما آن را انکار نمینماید، بلکه نادیده میگیرد. همچنین ضمن بررسی انتقادها نشان دادهایم پاسخ بسیاری از آنها بهطور ضمنی در عبارات گودمن وجود دارد. مهمترین انتقاد، به معیار تمایز نسخههای درست از نادرست مربوط میباشد. به نظر گودمن معیار درستی یک نسخه، «متناسب بودن در عمل» است و بر خلاف نظر منتقدان، این معیار، در واقع، معیاری عینی و معتبر میباشد.
کلمات کلیدی: واقع گرایی
ضد واقع گرایی
ناواقع گرایی
جهانسازی
پراگماتیسم
نلسون گودمن
2021
08
23
9
29
https://novin.isca.ac.ir/article_71271_e02148826958d8a50c5c72e93caa91e5.pdf
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
خوانشی بر مقایسۀ نسبت واحد و کثیر با تکیه بر مفهوم واحد و احد در نظام فکری افلوطین و علامه طباطبایی
ریحانه
مرادی پور
حسین
کلباسی اشتری
واحد و کثیر دو مفهوم مهم و اساسی در تفکر الهیاتی بهشمار میآیند که تبیین ارتباط و نسبت میان آنها همواره یکی از دغدغههای اساسی متفکران این حوزه بوده است و هر متفکری مبتنی بر نظام فکری خویش به آن پرداخته است. افلوطین به عنوان یک متفکر الهیاتی متأثر از نظام فکری افلاطون مفهوم واحد را به عنوان مفهومی مافوق وجود، توصیفناپذیر، درکناشدنی، بسیط و وحدت محض طرح میکند که بهواسطۀ کمال و تعالی مافوق خویش به نحو ضروری از طریق فیضان، آفرینش را ایجاد نموده است. وی اینگونه، تلاش داشته در عین حفظ استقلال واحد، نسبت کثرات به آن را نیز توجیه کند. علامه طباطبایی که نه تنها با تکیه بر نظام فکری متعالیه، بلکه بهواسطۀ بینش عمیقی که در نتیجۀ سالها همنشینی با قرآن به آن دست یافته است، با طرح مفهوم احد به عنوان اصلیترین مفهوم در نظام توحیدی، وحدت خداوند را وحدت حقه میداند. ایشان البته با طرح مفهوم تجلی و ظهور، نسبت احد با کثرات را نیز تبیین نموده است. نگارندگان جستار پیشرو میکوشند در عین بررسی اوصاف و ویژگیهای احد و دلایل اثبات آن در نظام فکری افلوطین و علامه طباطبایی، چگونگی حل مسألۀ ربط واحد و کثیر با توجه به احد و اوصاف احد نزد این دو متفکر را مقایسه و تطبیق نمایند.
افلوطین
علامه طباطبایی
احد
بسیط
کثرت
2021
08
23
29
45
https://novin.isca.ac.ir/article_69586_dd52ebd9ae4d4efe2fde0770c5b45fe7.pdf
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
تبیین و مقایسۀ دیدگاه لایب نیتس و علامه طباطبایی دربارۀ اختیار
لیلی
خیدانی
بحث جبر و اختیار یکی از مسائل و معضلات مهم فلسفی است که در طول تاریخ، فیلسوفان شرق و غرب دربارۀ آن به تأملات بسیار پرداختهاند. علامه طباطبائی به عنوان یک اندیشمند اسلامی، هم در آثار فلسفی خود و هم در تفسیر المیزان، ابعاد مختلف جبر و اختیار را بررسی نموده است. لایبنیتس نیز بهعنوان یکی از متفکران بزرگ دوران پیش از کانت، دربارۀ جبر و اختیار تحقیقات بسیار انجام داده است. پرسش اصلی پژوهش پیشرو، این است که آیا اعتقاد به اصل هماهنگی پیشین بنیاد، نوعی نفی اختیار و حاکمیّت ضرورت نیست؟ چگونه ارادۀ ازلی الهی با اختیار آدمی سازگار است؟ لایبنیتس در صدد بود با تمایز میان ضرورت مطلق و ضرورت شرطی و نظریۀ جهانهای ممکن به تثبیت اختیار انسان بپردازد. علامه طباطبایی نیز اختیار را امری فطری دانسته و معتقد است قاعدۀ ضرورت سابق «الشئ ما لم یجب لم یوجد»، هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد. در این پژوهش پس از تبیین مبانی لایبنیتس و علامه طباطبایی، به بررسی، تحلیل و تطبیق دیدگاه این دو اندیشمند میپردازیم.
اختیار
ضرورت
هماهنگی پیشین بنیاد
لایبنیتس
علامه طباطبایی
2021
08
23
45
65
https://novin.isca.ac.ir/article_71272_bc72ba4b667c59b68a34555976da6489.pdf
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
تحلیل روششناسی فطری مهدویتپژوهی
حسین
الهی نژاد
مهدویتپژوهی بهعنوان یک حوزۀ مطالعاتی، موضوع، مبانی، اهداف و مسائل خاص خود را دارد. مسائل مهدویتپژوهی، مقولاتی است که از عوارض ذاتی موضوع (مهدویت) بحث میکند؛ مانند انتظار، غیبت، ظهور و غیره. حوزۀ مطالعاتی مهدویتپژوهی به جهت بهرهمندی از وسعت موضوعی و کثرت و تنوع مباحث، به روشهای مختلف برای اثبات و توجیه مسائل نیاز دارد. مسائل مهدویتپژوهی مبتنی بر نوع نگرشی که برای تبیین و تفسیر آنها به کار گرفته میشود، با استفاده از روشهای مختلفی توجیه میگردند. مسائل مبتنی بر نگرش هستیشناختی با روش عقلی توجیه میشوند؛ برای اثبات مسائل مبتنی بر دینشناختی از روش نقلی ـ روائی بهره گرفته میشود؛ توجیه مسائل مبتنی بر نگرش تاریخی به روش نقلی ـ تاریخی نیاز دارد و مسائل مبتنی بر نگرش وجدانی نیز با بهرهگیری از روش فطری اثبات میشوند. بهطور کلی حوزۀ مهدویتپژوهی به جهت تنوع و تکثر مسائل و چند تباری بودن آنها با روشهای گوناگونی سامان مییابد که چنانکه گفتیم یکی از آنها، روش فطری است. فطری بودن مهدویت با دو رویکرد انسانی و دینی توجیه میشود؛ رویکرد انسانی که از گرایشها و خواستههای درونی و قلبی بشر بر میخیزد و رویکرد دینی، همان گزارشهایی است که از آیات و روایات استنباط میشود.
روش
روش شناسی
فطرت
علم شهودی
علم حضوری
2021
08
23
65
87
https://novin.isca.ac.ir/article_69878_07a1ab9ccb9bf9fb6272b03fecea7fab.pdf
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
مبانی و فلسفۀ همگرایی اجتماعی در عصر نبوی
شهرام
رهنما
مسعود
بهرامیان
انسجام اجتماعی در جامعۀ جزیرةالعرب پیش از اسلام بر محوریت قبیله، شخص رئیس قبیله، هنجارها و مناسکی که بین افراد قبیله و قبائل دیگر مشترک بود قرار داشت. با ظهور اسلام در مکه، گفتمان قبیلهگرایی با رقیب قدرتمندی به نام گفتمان تئوکراسی دینی مواجه گردید و برای مدتی به حاشیه رانده شد. در این سرزمین، عوامل واگرایی در سطح جامعه به حداکثر خود رسیده بود. پیامبر اسلام ص نمیتوانست نظام وحیانی را در رویارویی کامل با نظام قبیلهای که سالها در اعماق وجود فرد عرب ریشه دوانده بود، قرار دهد. فعالیتهای پیامبر ص در راستای زدودن واگرایی و تبدیل آن به همگرایی اسلامی بود. این مقاله با رویکردی توصیفی – تحلیلی به طرح این پرسش میپردازد که تعاملات عقیده، قبیله و دشمن بهمثابۀ روح جمعی در انسجام اجتماعی عصر نبوی چگونه بود. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان میدهد عقیده در مرحلۀ اول و قبیله در قامت امّت اسلامی در مرحلۀ دوم و دشمن در مرحلۀ سوم از عوامل انسجام اجتماعی عصر نبوت قرار میگیرند.
انسجام اجتماعی
فلسفه حکومت
پیامبر
عقیده
امت اسلامی
دشمن
2021
08
23
87
107
https://novin.isca.ac.ir/article_71273_8342091783c7282ca3e9c00b586d11a9.pdf
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
تحلیل تطبیقی چیستی و کارکردانگاره در شئون مختلف حیات انسانی از منظر متون دینی و میراث فلاسفۀ مسلمان
سید مجتبی
میردامادی
علیرضا
نوروزی
شناخت نفس از اهمّ معارفی است که آموزههای وحیانی و عقلانی بر نقش اساسی آن تأکید دارند. احساس، گفتار، رفتار و موضعگیری انسان مبتنی بر عللی میباشد که یکی از عوامل بسیار مهم و نادیده گرفته شدۀ آن، «انگاره» است که قلمرو تأثیر آن، تمام ابعاد زندگی بشری را دربرمیگیرد. از آنجا که مدیریت انگاره، فرع بر شناخت آن میباشد، این جستار با روش تحلیل گزارهای و سیستمی، «ماهیت و کارکرد» انگاره را در افکار و اعمال آدمی بررسی میکند. مسئلۀ تحقیق بهطور مستقیم در دو علم فلسفه و روانشناسی ریشه داشته و محقق میکوشد با رویکرد فلسفی و وجودشناختی، چیستی انگاره و نقش آن در فلسفة اسلامی و متون دینی را توضیح دهد. انگاره، صورت ذهنی قدرتمند و دارای تأثیر ناخودآگاه است که میتواند به تدریج برجسته شده، جانشین موضوع واقعی شود و به سبب تغییر نگرش، چارچوب کلّی افکار و تعامل در مورد آن موضوع را تعیین کند و از طریق منطق رجحان، در تصمیمگیری شخص، تأثیر گذارد. ماهیت و کارکرد انگاره میان حکمای مسلمان - و به شکل متعالی در دیدگاه ملاصدرا - تحت عنوان «قوّۀ خیال» به نحوی دقیقتر تبیین میشود. در تعالیم آسمانی اسلام نیز نقش انگاره با تعبیر «ظنّ» مورد تأکید قرار گرفته و به اصلاح آن توجه شده است. هدف پژوهش پیشرو، شناخت صحیح انگاره در پرتو آموزههای وحیانی و عقلانی است تا از طریق توجه به آن، زمینههای لازم برای کنترل و اصلاح انگاره در ابعاد مختلف زندگی فراهم گردد و با کاستن از عواقبِ عدم التفات به این بُعد پنهان، گامی مهم در مسیر معرفت نفس و نیل به حیات طیّبه، برداشته شود.
انگاره
صدرا
انسان
حکمت
ظن
خیال
2021
08
23
107
131
https://novin.isca.ac.ir/article_71274_baad2ffe085c7e53369df832002d0cd3.pdf
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
دفاع دوحدی و راهحلهای فرانکفورتی مقابل آن
جواد
دانش
براساس اصل امکانهای بدیل، عامل، تنها در صورتی در قبال آنچه انجام داده است، مسئولیت اخلاقی دارد که میتوانست به گونهای دیگر عمل کند یا تصمیم بگیرد. در مقابل این دیدگاه، فرانکفورت تأکید میکند که گاه با شرایطی مواجهیم که اگرچه شخص وادار به انجام عمل نشده، اما اجتناب از انجام آن هم برای او ناممکن است و با این حال عامل را از نظر اخلاقی، مسئول میدانیم. دفاع دوحدّی مهمترین پاسخ فیلسوفان به الگوی فرانکفورتی و نفی اصل امکانهای بدیل در آن بوده است و مطابق آن، چه تعیُّن علّی در میان پدیدهها حاکم باشد و چه نباشد، ادعای فرانکفورتی تحقق نمییابد و ما نمیتوانیم با عاملی مواجه شویم که از نظر اخلاقی در قبال فعلی مسئول باشد، در حالیکه هیچگونه امکان جایگزینی در اختیار ندارد؛ زیرا در حالت عدم تعین علّی، هیچ رابطۀ ضروری و قابلپیشبینیای میان قرائن و حرکات پیشین عامل و انتخاب و رفتار لاحق او وجود ندارد. در حقیقت او هنوز امکان بدیل اجتناب از یک فعل مشخص را پیشرو دارد و در حالت وجوب و تعین علّی هم مسئولیت اخلاقی شخص، منتفی و بیمعنا میشود. فرآیند مغزی مداخلهگر و انسداد منطوی، از جمله پاسخهای فرانکفورتی به این رهیافت است که البته کارآمدی لازم در دفاع از فرانکفورت را ندارد.
"دفاع دوحدّی"
"فرانکفورت"
"اصل امکانهای بدیل"
"انسداد منطوی"
"فرآیند مغزی مداخلهگر"
2021
08
23
131
153
https://novin.isca.ac.ir/article_71276_a39f6d7a3027ab0ada1ed31c96b24c17.pdf
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
خوانش توصیفی – تحلیلی تأثیر ولایت تـکوینى اهل بیت (ع) بر تهذیب نفوس
عابدین
درویش پور
مهرداد
امیری
ولایت تکوینی یکی از مراتب و شئون نبوت و امامت است که ابعادی گسترده دارد. دخل و تصرف تکوینی در نفس انسانها برای مهذب شدن و تغییر باطن از جمله ابعاد این نوع ولایت بهشمار میآید. بر این اساس، اولیاء الهی با علم و قدرتی که از جانب خداوند متعال به ایشان إعطا شده، با علم به ضمیر انسانهای مستعد قادر به تغییر نفوس آنها میباشند. نقش تکوینی اولیاء الهی در تحول باطن و تهذّیب نفوس، هم نقش فاعلی عام و هم نقش فاعلی خاص است. در نقش فاعلی عام، اولیاء الهی سبب و واسطۀ رسیدن فیض الهی به همۀ مخلوقات از جمله انسانها هستند که این مختص به چهارده معصوم میباشد. نقش فاعلی خاص که نمود آن در تصرفات تکوینی اولیاء الهی دیده میشود، به دو قسم حداکثری و حداقلی تقسیم میگردد. نقش حداکثری هدایت به امر و ایصال به مطلوب (ایصال الی المطلوب) تعبیر میشود. معنای حداقلی خاص، جایی است که شخص هنوز به این قابلیت دست نیافته است؛ در اینجا گاه، ولیّ خدا با تصرف در کائنات، مسیر تهذیب نفس را برای وی هموار می سازد تا او با گوهر ذاتی خود یعنی اختیار، راه بپیماید و قابلیت هدایت خاص را پیدا کند. جستار پیشرو با نگاهی توصیفی- تحلیلی، جوانب مختلف مفهوم ولایت تکوینی را تشریح نموده و چرایی تأثیر ولایت تکوینی امام بر تهذیب نفوس را تبیین میکند.
امام
ولایت تکوینی
تهذیب
نفوس
هدایت
2021
08
23
153
171
https://novin.isca.ac.ir/article_71277_6d0c2394e397867fec9668711b2575aa.pdf
پژوهشهای عقلی نوین
۲۵۸۸-۲۶۱۹
۲۵۸۸-۲۶۱۹
1400
6
11
نقد قاعده الواحد با تکیه بر آراء ابن سینا
علیرضا
آزادگان
مهدی
عظیمی
قاعدۀ الواحد یکی از قواعدی است که از دیرباز موردتوجه فلاسفه بوده به نحوی که میتوان اشاراتی از مفادّ این قاعده را در آثار فلوطین یافت، ولی به نظر میرسد ابنسینا نخستین فردی است که در صدد اثبات منطقی قاعدۀ الواحد برآمده است. اگرچه به نظر میرسد، نظریات او در آثار مختلفش برای توجیه صدور کثرت از وحدت، دچار اختلافاتی است، در مجموع وی را میتوان جزء مدافعین این قاعده با مفادّی که موردنظر فلاسفه است، برشمرد. هدف نگارندگان جستار پیشرو آن است که با مراجعه به آثار ابنسینا، ضمن استخراج موارد اختلاف در بیان او دربارۀ صدور کثیر از واحد، به نقد ادلهای که در تأیید قاعده الواحد اقامه نموده، بپردازیم. هرچند تا به حال نقدهایی بر آراء ابنسینا (دربارۀ این موضوع) نگاشته شده و عدهای نیز درصدد پاسخ برآمدهاند، ما در این مقاله با تحلیل و بررسی خودِ کلام ابنسینا به مواردی دست یافتهایم که بیشتر آنها جزء موارد مطرح شده از جانب ناقدان نبوده و ازاینرو تحلیلی جدید به حساب میآید. از جمله میتوان گفت اولاً اثبات قاعدۀ الواحد به لحاظ منطقی موجبِ دور است و ثانیاً دیگر مبانی پذیرفته شده از جانب ابنسینا، نشان میدهد صدور کثیر از واحد بسیط امکانپذیر است و موجب ترکّب در ذات، نخواهد شد.
ابنسینا
قاعدۀ الواحد
صدور
وحدت
کثرت
2021
08
23
171
190
https://novin.isca.ac.ir/article_71278_ce5ee8bca00e8f8a80c7d5ea5a28a843.pdf