تحلیل رابطۀ واجب و ماسوی در نظام حکمت صدرایی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

چکیده

داوری دربارۀ رابطۀ وجودی میان واجب و ماسوی فرع بر دوئیت وجودی حقیقی میان آنهاست؛ ازاین‌رو تنها نظریه‌های وجودشناختی مجاز به بحث از رابطۀ وجودی میان واجب و ماسوی، نظریه‌هایی هستند که به نوعی جدایی وجودی حقیقی میان آنها قائل باشند. تقسیم نظریات مربوط به رابطۀ واجب و ماسوی به سنخیت، عینیت و تباین برای نظام فکری ملاصدرا رسا نیست؛ زیرا در نظام فکری صدرایی از سویی نه سنخیت آنها پذیرفتنی است، نه عینیت و نه تباین (سنخیت وجودی، عینیت به حمل شایع مواطاه و بینونت عزلی) و از سوی دیگر، هم سنخیت پذیرفتنی است، هم عینیت و هم تباین (سنخیت تشأنی و عینیت به حمل حقیقت و رقیقت و بینونت وصفی). در حکمت متعالیه پس از پذیرش تعلق گرفتن جعل به وجود و عین‌الربط بودن معلول به علت، تبیین تشأنی از علیت و وحدت شخصی وجود شکل می‎گیرد و ازاین‌رو با از میان برخاستن دوئیت وجودی حقیقی میان واجب و ماسوی، تباین و سنخیت وجودی جایی ندارند و عینیت هم به حمل شایع مواطاه به دلیل محدودیت همۀ تعینات وجودی در منظومۀ حکمت متعالیه از اساس، باطل است. بنابراین تنها تبیین سازگار با مبانی صدرایی، رابطۀ تشأنی است که هم با سنخیت تشأنی، هم با عینیت به حمل حقیقت و رقیقت و هم با بینونت وصفی سازگار است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Analysis of the Relationship between the Obligatory and the Intrinsic in the System of Sadrian Wisdom

نویسنده [English]

  • Majid Zahiri
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
چکیده [English]

Judgment about the existential relationship between the obligatory and the intrinsic is dependent on the true existential duality between them; therefore, the only ontological theories that are allowed to discuss the existential relationship between the obligatory and the intrinsic are theories that believe in a kind of true existential separation between them. The division of theories related to the relationship between the obligatory and the intrinsic into similarity, objectivity, and contrast is not distinct for Mullā Ṣadrā's intellectual system; because in the Sadrian system of thought, on the one hand, neither their similarity is acceptable, nor objectivity, nor contrast (existential similarity, objectivity in terms of the ordinary non-derivative predication and the designative separation [beynūnat-i uzlī]) and on the other hand, both similarity and objectivity as well as contrast are acceptable, (potential [tasha’unī] similarity, objectivity in the attribution of reality, subtlety (raqīqat), and the attributive separation). In transcendental wisdom, after accepting the belonging of fabrication to existence and the direct relation of the effect to the cause, the potential (tasha’unī) explanation of the causality and personal unity of existence is formed, and therefore, with the disappearance of the true existential duality between the necessary and the immaterial (mā siwā), there is no place for existential contrast and similarity, and objectivity, in terms of ordinary non-derivative predication, is fundamentally invalid due to the limitation of all existential determinations in the system of transcendental wisdom. Therefore, the only explanation consistent with Sadrian principles is the tasha’unī relation, which is consistent with both the tasha’unī similarity and objectivity in terms of the attribution of reality and subtlety, and also with the attributive separation (beynūnat-i waṣfī).

کلیدواژه‌ها [English]

  • causality
  • tasha’un
  • designative separation
  • descriptive relation
  • tasha’unī similarity
  • existential similarity
  • attribution of reality and subtlety (raqīqat)
راس، دیوید. (1377). ارسطو (مترجم: مهدی قوام صفری). تهران: فکر روز.
یثربی، یحیی. ( 1384 ). «نقدی بر قاعده الواحد و اصل سنخیت». نقد و نظر. ش38-37. صص263-251.
حاجیان ، مهدی. ( 1385 ). «مبانی قاعده الواحد و اصل سنخیت». نقد و نظر. ش41 و 42. صص277-262.
مطهری ، مرتضی. ( 1364 ). اصول فلسفه و روش رئالیسم  (ج3 ). قم: صدرا .
حسینی شاهرودی ، سید مرتضی؛ استثنایی، فاطمه. (1390). «اصل سنخیت از دیدگاه فخر رازی وخواجه طوسی».پژوهشنامۀ فلسفۀ دین (نامۀ حکمت). سال نهم . ش1. صص94-71.
سیدان ، سید جعفر. (1388). سنخیت . عینیت . یا تباین ؟. مشهد: پارسیران.
شیرازی ، صدرالدین محمد. (1363). المشاعر. تهران: طهوری .
شیرازی ، صدرالدین محمد. (1360). الشواهد الربوبیه. فی المناهج السلوکیه. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
شیرازی ، صدرالدین محمد. (1362). مفاتیح الغیب. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
شیرازی ، صدرالدین محمد. (1990) . الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه. (ج2). بیروت: دار احیاء التراث العربی.
سعیدی مهر. محمد؛ شهیدی، سعیده سادات. (1382) . «بررسی تحلیلی اصل علیت بر مبنای وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه». پژوهش‌های فلسفی – کلامی. ش 15 و 16. صص87-72.
جوادی آملی. عبداللّه‌. (1376؛الف). رحیق مختوم (بخش چهارم از جلد دوم). قم: اسراء.
جوادی آملی، عبداللّه‌. (1376؛ب). رحیق مختوم. (بخش پنجم از جلد دوم). قم: اسراء.
جوادی آملی، عبداللّه‌. (1376؛ج). رحیق مختوم. (بخش اول از جلد اول). قم: اسراء.
جوادی آملی، عبداللّه‌. (1376؛د). رحیق مختوم. (بخش دوم از جلد اول). قم: اسراء.
حسن زاده آملی. (1378). ممدالهمم در شرح فصوص الحکم . تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
ابن سینا. حسین بن عبدالله. (1385). الالهیات من کتاب الشفاء  (تحقیق حسن حسن زاده آملی، چاپ دوم). قم: بوستان کتاب.
طباطبایی. سید محمدحسین. (1374). بدایه الحکمه. قم: انتشارات اسلامی.
طباطبایی. سید محمدحسین. (1372). نهایه الحکمه. قم: انتشارات اسلامی.
اردبیلی. عبدالغنی. (1381). تقریرات فلسفه امام خمینی(ره) (ج3). تهران: مؤسسۀ حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره).
عبودیت. عبدالرسول. (1387). درآمدی بر نظام حکمت صدرایی (ج1). قم: انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
ملکیان. محمدباقر. ‌(1386‌). اقسام حمل و احکام آنها. معارف عقلی. ش 5. صص68-53.